کتاب «همسران آزاده» | خاطرات همسران آزاده
شنبه, ۰۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۵
نوید شاهد در این خبر کتاب "همسران آزاده" از مجموعه کتب لشکر فرشتگان که توسط ستاد کنگره ملی نقش امام خمینی(ره) در دوران دفاع مقدس و 6هزار و 200 شهید استان مرکزی به چاپ رسیده است را معرفی اجمالی می‌کند.
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، کتاب "همسران آزاده" به قلم سمیرا سادات امامی، شامل داستان هایی از زبان همسران اسرای هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران می باشد. که در سال 1398 توسط انتشارات ستارگان سرزمین آفتاب منتشر گردیده است. این کتاب در 104 صفحه و 11 خاطره از همسران آزاده شامل: (شوهر من اسیر است - مرا نمی خواست؟ -دانه های خیس ژاکت- سهمِ من - تو خوب موندی! -من اینجا اسیرم - بی خبری - دیگه شرمنده نیستی؟ -خدا بزرگه- قالی انتظار - بابای غریبه) گردآوری شده است.
نویسنده در مقدمه کتاب می نویسد:
پیروزی انقلاب اسلامی و دوران هشت ساله جنگ عراق علیه ایران را می توان مهمترین بخش از تاریخ معاصر کشورمان نامید. در این میان، گرچه جهاد و سلاح در دست گرفتن کاری است مردانه، اما بی شک همان طور که بنیانگذار جمهوری اسلامی هم فرمودند:" از دامن زن، مرد به معراج می رود". تجربه های تاریخ بشر نشان داده است که زنان، همواره در پیروزی های بزرگ، تقویت روحیه مردان جنگی، تربیت قهرمانان و حراست از ارزشها و دستاوردهای هر نهضتی، نقش بسیار مهم تری از مردان بر عهده داشته اند. بارزترین شاهد این سخن، رسالت حضرت فاطمه زهرا(س) بر اثبات حقانیت امیرالمؤمنین(ع) و سپس، قیام حضرت زینب (س) و خاندان اهل بیت در ابلاغ پیام کربلا بود.
انقلاب اسلامی ایران و تمامی مراحل برپایی و حفظ این نظام نیز، جز بر پایه مکتب اهل بیت نبوده و نیست و در هر گوشه از تاریخ این نهضت، حضور پررنگ بانوانی که به شیوه اهل بیت تأسی کرده اند، بسیار چشمگیر و غیرقابل انکار است. در طول سالهای دفاع مقدس، شیر زنان این سرزمین، تصاویر ماندگاری از رشادت، ایستادگی و ایثار خلق کردند که یک نمونه از آن، صبر مثال زدنی همسران آزاده ها است؛ بانوانی که مشوق اصلی مردانشان برای شرکت در جهاد بودند و بعد از شنیدن خبر اسارت شوهرانشان، سالها چشم انتظاری و اضطراب را به جان خریدند. در واقع مصائب همسران آزاده ها با پایان جنگ و بازگشت اسرا، تمام نشد، بلکه از آن به بعد، رسالت عظیم پرستاری از از مردی که اثرات سالها درد و شکنجه و سختی را با خود به سوغات آورده بود، بر عهده این بانوان قرار گرفت.در این مجموعه تلاش شده است تا با ارائه حاصل مصاحبه با تعداد انگشت شماری از همسران آزاده های استان، بخش کوچکی از رشادتهای این قهرمانان گمنام سرزمینمان، به رشته تحریر درآید.
بریده ای از متن کتاب:
در حالی که نمیدانستیم این جنگ چند سال دیگر ادامه خواهد داشت. گرچه خانواده هایمان خیلی هوای من و بچه هایم را داشتند و اجازه نمیدادند، کارهای سنگینی مثل خرید نفت را خودم انجام بدهم، اما نگرانی برای اسرا، حس مشترک همه ما بود.
سال 67 که جنگ تمام شد، فکر می کردیم اسرا به زودی برمی گردند، اما یک سال طول کشید و این یک سال، چقدر برای خانواده ها سخت بود.
در حالی که نمیدانستیم این جنگ چند سال دیگر ادامه خواهد داشت. گرچه خانواده هایمان خیلی هوای من و بچه هایم را داشتند و اجازه نمیدادند، کارهای سنگینی مثل خرید نفت را خودم انجام بدهم، اما نگرانی برای اسرا، حس مشترک همه ما بود.
سال 67 که جنگ تمام شد، فکر می کردیم اسرا به زودی برمی گردند، اما یک سال طول کشید و این یک سال، چقدر برای خانواده ها سخت بود.
بالاخره سید جعفر هم آمد؛ درحالیکه نسبت به روزی که می رفت، شکسته و لاغر شده بود، اما همینکه او را دوباره می دیدیم، برای ما غنیمت بود.
دخترم سمانه را که دید، نشناخت و متوجه نشد که دخترش است. چند روزی گذشت تا سمانه توانست پدرش را قبول کند. روزهای اول به من می گفت: "مامان چرا جلو این آقاهه روسری سرت نمیکنی؟"
همان طور که ما از سختی های نبودش برایش ننوشته بودیم، او هم سختی ها و شکنجه های زیادی را در دوران اسارتش تحمل کرده بود و برایمان چیزی ننوشته بود. وقتی برگشت، مشکلات جسمی زیادی داشت؛ زود خسته می شد، داروها و قرص های زیادی استفاده میکرد.
مشکلات روحی زیادی هم بر اثر شکنجه ها برایش پیش آمده بود. من و بچه ها، باید خیلی مراعاتش را کنیم تا اذیت نشود. هر طور که هست، سعی میکنم با درمان های سنتی و گیاهی حالش را بهتر کنم و در کنار هم حالمان خوب باشد.
شابک: 1-34-6107-622-978
نظر شما
